تنهایی من از اونجایی شروع شد که
میان این همه "بود" منتظر یکی بودم که "نبود"...
تنهایی من از اونجایی شروع شد که
میان این همه "بود" منتظر یکی بودم که "نبود"...
یادش بخیـــــــــر... اون زمان میگفت نفسمی... بدون تو نمیتونم
حالا خودش دستگاه اکسیژن شده واسه بقیه
دلتنگی هایم را زیر بغل زده ام و نشسته ام در انتظار روزهای مبادا...
سهم من از تو همین دلتنگی هاییست که بی دعوت می آیند و خیال رفتن ندارند...